پوشیده نیست که برای موفقیت در هر کاری به ویژه در سرمایهگذاری، داشتن یک استراتژی و پایبندی به آن بسیار لازم و ضروری است. هر فرد با توجه به روحیات و درجه ریسکپذیری خود میتواند استراتژی مخصوص به خودش داشته باشد. استراتژی معکوس یکی از آن روشهای جذاب برای جلوگیری از ضررهای بیشتر است که امید موسوی، مدیر عامل شرکت مدیریت ثروت مانو، در کارگاه تابلوخوانی و روانشناسی بازار آن را تشریح کرده است.
و اما استراتژی معکوس
برای فهم بیشتر این استراتژی، با یک داستان مشهور شروع میکنیم. یک استاد دانشگاه یک اسکناس 50 هزار تومانی روی میز خود میگذارد و میگوید قصد دارد این اسکناس را به مزایده بگذارد و هر کسی پیشنهاد بیشتری بدهد، این اسکناس برای او خواهد بود.
البته این مزایده یک شرط هم دارد و آن هم این است که هر فردی در این مزایده ببازد، باید به اندازه مبلغ پیشنهادی خود، به استاد پرداخت کند. این شرط چه معنی دارد؟
فرض کنید دو نفر در این مزایده شرکت میکنند، پیشنهاد نفر اول، 20 هزار تومان هست، یعنی با پرداخت 20 هزار تومان، یک اسکناس 50 هزار تومانی برنده خواهد شد. نفر دوم پیشنهاد، 21 هزار تومانی را میدهد. به این ترتیب نفر اول بازنده است و اسکناس متلعق به نفر دوم است. اما این پایان ماجرا نیست، نفر دوم باید یا 20 هزار تومانی که پیشنهاد داده بود و شکست خورد را به استاد بدهد یا اینکه در مزایده بماند و مبلغ بیشتری را پیشنهاد دهد.
این ماجرا ادامه دارد و هر فرد، برای اینکه پولی به استاد ندهد، مبلغ را بالاتر میبرد. همانطور که مشخص است، در ابتدای مزایده، رقابت بر سر کسب سود بیشتر است. چون فرد اول میخواهد یک اسکناس 50 هزار تومانی را 5 هزار تومان بخرد و 45 هزار تومان سود کند. نفر بعدی با هزار تومان افزایش مبلغ پیشنهادی، به سود 44 هزار تومانی فکر میکند.
اما از یک جایی به بعد، روی مزایده تغییر میکند و دعوا بر سر ضرر نکردن است. چرا که یک نفر در بین جمعیت، فریاد میزند که من آن اسکناس 50 هزار تومانی را، 50 هزار تومان میخرم، در واقع نه سود میکند و نه ضرر.
اما نفر دوم که قیمت 40 هزار تومان را پیشنهاد داده بود و اکنون در طرف بازنده قرار دارد، یا باید پیشنهاد 51 هزار تومانی را بدهد و هزار تومان ضرر کند، یا اینکه از بازی کنار رود و 40 هزار تومان پیشنهادی را به استاد بدهد. طبیعی است که هزار تومان ضرر بهتر از 40 هزار تومان است.
این رقابت ادامه پیدا میکند تا جایی که یک نفر شکست را قبول کند و در دنیای واقعی برای این داستان چند صد برابر 50 هزار تومان (البته به دلار) هم معامله شده است.
نتیجه داستان
انسانها به طور ذاتی از شکست بیزارند و آن را قبول نمیکنند و به هر قیمتی حتی ضررهای بیشتر، حاضر به قبول شکست نیستند و ادعا کند که فکر او درست بوده و این ضرر ناشی از عواملی دیگر بوده است. این اتفاق در بازارهای مالی هم به دفعات اتفاق میافتد و ضربههای بعضا سنگینی را به معاملهگران وارد میکند.
یک استراتژی رایج که اکثر افراد از آن استفاده میکنند این است که اگر سهمی را که خریدهاند با افت قیمت مواجه شد، در قیمتهای پایینتر نیز از آن خرید کنند تا میانگین خرید کم شود و در صورت افزایش قیمت، زودتر از ضرر خارج شوند.
حتی گاهی پیشنهاد میکنند تا دو برابر حجم خرید قبلی، خرید کنید که این کم شدن میانگین قیمت خرید، بیشتر باشد.
نکته استراتژی کم کردن میانگین قیمت خرید در چیست؟
اگر معاملهگر درست تشخیص داده بود و سهم درستی را انتخاب کرده بود که اصلا اینقدر پایین نمیرفت، پس باید در انتخاب خود شک کند. حال که اشتباه کرد و قیمت سهم به جای افزایش، کاهش یافت، چرا دو مرتبه اصرار به فکر قبلی دارد و دوباره و حتی دو برابر از آن خریداری و ریسک خود را دو برابر میکند.
پاسخ را در همان واژه بیزاری از باخت بیابید.
استراتژی معکوس
استراتژی معکوس، عکس رفتار بالا را پیشنهاد میکند و میگوید اگر سهمی را خریداری و پس از آن سود کردید، آنگاه دوباره از آن بخرید. مثلا اینگونه طی کنید که اگر 10 درصد بالا رفت، دوبرابر از آن میخرم و اگر 10 درصد ضرر کردم، آن سهم را میفروشم و از آن خارج میشوم ولی به پای سهمی که در حال سود دادن است، میمانم.
این استراتژی معجزه میکند
با به کار بردن این استراتژی، سود ما اجازه رشد دارد و جلوی ضرر خیلی زود گرفته میشود.
روش میانگین کم کردن یا average down در کازینوها کاربرد زیاد دارد و به شما القا میکنند که تو پول پرداخت کن بالاخره یک بار برنده میشوی و تمام ضررها را جبران میکنی.
اما اینطور نیست و در نظر نمیگیرند که با این کار، شما ریسک زیادی را فقط به خاطر صفر کردن حسابتان، متحمل میشوید.
برای اینکه در روش کم کردن میانگین قیمت خرید، موفق باشید یا باید حتما پول نامحدود داشته باشید یا اینکه زمان زیادی را منتظر برگشت بمانید.
پس بهترین راهکار این است که برخلاف جهت بازار شنا نکنیم، و اگر انتظار افزایش قیمت یک سهم را داریم ولی به هر دلیلی این اتفاق رخ نداد و قیمت افت کرد، در یک چارچوب مشخص حد ضرر زمانی و قیمتی مشخص کنیم و اگر به آن حد ضرر رسید، از آن سهم خارج شویم.
ولی اگر سهمی خریدیم و قیمت آن رشد کرد، این یعنی مطابق تحلیل و انتظار ما بوده و حتما به حجم معاملات اون سهم اضافه کنیم.
نتیجه پایانی
طبق دانستههای روانشناسان، افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باختن متنفرند. به این نکته «بیزاری از باخت» گفته میشود که یکی از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی است.
شما هنگامی که در یک معامله سود میکنید به سرعت پوزیشن خود را میبندید و به آن اجازه رشد نمیدهید و برعکس وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن میدهید چون ناخودآگاه ذهن شما از ضرر متنفر است.
داشتن یک استراتژی برای تجربه سرمایهگذاری موفق، بسیار واجب و حیاتی است. برخی از استراتژیهای کاربردی مثل استراتژی لشکر و سد، در وبلاگ مانو منتشر شده است.
دیدگاهها
هیچ نظری برای این مطلب نوشته نشده، شما اولین نفر باشید.